فقط عشق

کسی وارد این وبلاگ نشه خصوصیه

فقط عشق

کسی وارد این وبلاگ نشه خصوصیه

زندگی عاشقونه

سلام عزیز مهربونم

سلام بهترین تو دنیای دلم

نفسم امشب سه ماه از هم خونه شدنمون می گذره.از تمام دلهره هایی که برای دور بودنمون داشتیم.

روزایی که بخاطر عشقمون جنگیدیم.شبهایی که با امید نامیدی تا صبح گریه کردیم و فقط دعا کردیم یروز بشه فقط یک لحظه نفس هم رو از نزدیک لمس کنیم.بتونیم اشک های شوق رو از گونه هم با دست خودمون پاک کنیم.

نازنینم این همه تو برای من از درد دوری و نرسیدن ها و ناامیدی ها نوشتی،حالا نوبت منه که از شور زندگی و رسیدنمون و پایان تموم انتظارها بنویسم.

وقتی قصه غصه دار عشق بقیه رو میخونم،وقتی میبینم مثل اون روزهای ما درمانده از تمام دنیا حتی ناامید از دستای خدا شدن یاد خودمون می افتم.روزاییکه تنها امیدمون فقط دعا بود.روزاییکه به هم دلگرمی می دادیم.

چقدر لحظات قشنگی بود.

خدا رو شکر میکنم کنارمی

خدا رو شکر میکنم که 3ماه از زندگی مشترکمون می گذره.

شکر خدا که جواب تمام صبرهامون رو بهمون داد.

اما نمیدونم چرا جدیدا نمیتونم مثل قبل بهت بگم عاشقتم.برات میمیرم.لحظه ای بی تو نمی تونم.اما تو خونه امیدموت بهت میگم.نازنین ترین عشق دنیا به عشق پاکمون میبالم و فریاد میزنم دوستت دارم.

محسنم،ازت ممنونم به خاطر تمام سختی هایی که برای رسیدنمون تجمل کردی و هیچ نگفتی.میدونم هردو شکستیم اما به رسیدنش می ارزید چون تازه مزه عشق رو فهمیدیم.

نازنینم،بازم ازت ممنون که بخاطر دل خوشیم و بدست اوردن دلم هر کاری می کنی.ببخش اگر قدر تمام خوبیاتو بعضی وقتا نمی دونم.

ممنون از اینکه اجازه دادی مدتی پیش مامان جونم اینا برم و کنارشون یادی از خاطراتم بکنم.ممنون که تنهایی رو فقط بخاطر شاد بودنم تحمل کردی

وای همسری نمیدونی چقدر اون چند روز دلم برات تنگ شده بود.اجساس می کردم یه چیزی رو گم کردم.اما از اون طرف هم دلم برا مامانیم یه ذره شده بود.

قربونت برم که الان مثل فرشته ها خوابیدی و فقط دوست دارم بنشینم و به صورت ماهت خیره بشم.دوست دارم تمام وحودم.

دوستت دارم مسنی خودم



 

نظرات 21 + ارسال نظر
ترانه چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:39 http://faghateshghman.blogfa.com


عشقتون تا ابد مستدام...

ترانه چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:56 http://faghateshghman.blogfa.com

سلام.هر کاری کردم نشد برات ایمیل بفرستم...یاهوم بازی در میاره..
خودت که دیدی توی وب کامنت گذاشته برام...
ادرس دقیق نداره ولی تقریبی میدونه کدوم خیابونه...خود مشهدیم عزیز..
نمیدونم چرا همه چیز داره به هم میریزه..از استرس بدنم بی حس شده انگار...

ماکان چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 19:53

من بهش گفتم که میمو نم تا ابد اما اون همه چیزو خراب میکنه
اون منو نمیخواد اگه میخواست باهام این رفتارو نمیکرد ...با خودش حرف بزنید ...ببینید واقعا چرا این کارو میکنه

ماکان چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:29

بخدا میخوام صبر کنم ...اما ترانه صبر نداره ...بخدا تموم غرورمو زیر پام گذاشتم فقط بخاطر اینکه از دستش ندم ...
از خودش سوال کنید ..بخدا منتشو کشیدم صبر کنه اما ...این کارو نمیکنه ...

ماکان چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 22:20 http://eshghemantarane.blogfa.com/

درسته این حرفتون ./..اما ترانه منو قانع نمیکنه که بمونم ...من دوست دارم بمونم بخدا قسم ...اما ترانه حرفش یه چیز دیگست ...میگه چون پدر مادرم نمیذارن دیگه تمومه ..نمیخام اذیت بشن ...به اذیت شدن من توجه نمیکنه ...اصلا انگار دوست داشتنمو باور نداره

ترانه چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:09 http://faghateshghman.blogfa.com

یاهو از غروب باز نمیشه..میخواستم ایمیلمو چک کنم و برات بگم چی شده...ماکان گفت دیگه نه میخوام بهم اس بدی نه باهام حرف بزنی..گفتم باشه ..اس داد به درک...
فقط خدا کنه واقعا همینجوری باشه...خدا کنه از ته دلش گفته باشه به درک...اون آروم باشه من یه جوری با قرص و دارو خودمو اروم نگه میدارم...از بعداز ظهر دو تا ارامبخش خوردم...
انگار هنگم...انگار بی حسم..انگار یخ بستم...
برام دعا کن مهدیه جونم...برای ماکانم دعا کن که خدا به قلبش ارامش بده و راحت فراموشم کنه...دعا کن خوشبخت بشه...هر چند بهم اس داد که امیدوارم بشکنی...اما مگه چیزی که یک بار شکسته دوباره هم میشکنه؟؟
برام.ن دعا کن از خدا بخواه هر چی خیره سر راهمون قرار بده

ماکان پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:42 http://eshghemantarane.blogfa.com/

شما درست میگید حق با شماست اما موضوع دیگه ای هم هست که ..امروز واقعا عصبانی شدم و حرفایی رو که نباید میگفتمو بهش گفتم دلشو شکستم ..بخدا نمیخواستم این کارو کنم اما تحمل ادمی زیاد نیست بخدا اونم تو این موقعیت ...هر قدر که بخواد هر چقدر باشه صبر میکنم ..اما ترانه جان بعضی اوقات دلمو خون میکنه ...از خودم بدم میاد با خودم میگم اون انقد منو دوست نداره که خونوادشو دوست داره ...منم نمیخوام اونو از خونوادش جدا کنم حتی بهش گفتم که من تو رو بدون خونوادت قبول نمیکنم خدایی نکرده فردایی من نباشم و خونواده من قبولت نکردن چطور میتونی پیش خونوادت سر بلند کنی ...
دیشبم حرفی زدم از روی عصبانیت که 2ساعت تمام فقط گریه کرد دیوونه شده بودم دست خودم نبود ...بهش بگید ماکان فقط تو رو میخواد بخدا فقط اونو میخوام ...باور کنید بارها بهش التماس کردم نذاره اینجوری بشه ..چند بار خواست تمومش کنه ...التماسش کردم این کارو نکنه ..تنها حرفش اینه که نمیتونه رو حرف خونوادش حرفی بزنه ...و اعتماد بنفس کافی برای این کار رو نداره

مهناز پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:08

منون به وبم اومدیییی عزیزم.آره فکر خوبیه...

خوتهش می کنم عزیزم
موفق باشی

ماکان پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:41 http://eshghemantarane.blogfa.com/

....
ببخشید من نخواستم پاک کنم پیاماتونو گفتم شاید نخواید پیاما رو همه بخونن ..اخه اخرین پیامتون خصوصی فرستاده بودین ...
ابجی من دیگه هیچ فشاری نمیارم بهش ..همین الان که زنگ زدم به گوشیش روشن بود ...
اس دادم معذرت خواستم اما دلم شور میزنه ...
چشم من تا هر جا که خدا بذاره منتظر میمونم ..منتظر میمونم منتظر میمونم ..
حتی اگه ترانه بازم ازم بدش بیاد

ماکان پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:25

الان که دارم مینوسیم براتون ...دارم باهاش با اس حرف میزنم ..خیلی ازم دلخوره اما بهم نمیگه ...فقط میخواد زودتر تمومش کنه ..
برا من ارزوی خوشبختی میکنه ..همون کاری که من تو وبلاگم کردم اما اون نمیدونه تموم ارزوی من به اون رسیدنه ..خوشبختی من ترانست ...
صبر میکنم ...بهش میگم صبر کن میگه همه چیز تموم شده ..من همه چیزو فراموش کردم...نمیدونم دیگه چسکار کنم ..ایا خودمو زیر پاهاش له کنم درسته؟

ماکان پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:15

الانم بهم گفت خواسته زیادیه که میخوام اذیتم نکنی؟
میدونی چیه ابجی من دیگه هیچ امیدی به زندگی ندارم ..
خداحافظ
فقط بهش بگید خیلی دوست داشتو رفت ...
ازم خواست اذیتش نکنم

ماکان پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:23

دیگه چیزی نمیگم ..بهم گفت نه بهم اس بده نه بهم زنگ بزن ...
باشه من میرم ..فقط شما رو بخدا بهش بگید که خودشو شکستو رفت واقعا شکستم ....
میدونم براش ساده نیست این حرفو بهم زده ..اما ...چجوری دلش میاد ...
خداحافظ ابجی

ترانه جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:18 http://faghateshghman.blogfa.com

سلام خانمی
هر کاری کردم ایمیلم باز نشد ببینم ازت چیزی اومده یا نه...
نمی دونم شایدم رفتی پیش خانواده..
عزیز اگه ماکان برات پیغامی گذاشت بهش بگو تحمل کنه...بذاره همه چی تموم بشه...فقط بهش بگو بیشتر از این جداییمون رو تلخ نکنه...همه ی خاطرات شیرینی رو که ازش دارم رو خراب نکنه...بذاره شیرینی عشقش تا زنده ام باهام باشه...تلخش نکنه...بگو اروم باشه...بی قراری نکنه...بذاره گذشت زمان کمک کنه به فراموش کردن...
اینا رو از طرف خودت بهش بگو...خیلی نگرانشم...

ترانه یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:50 http://faghateshghman.blogfa.com

عزیز دوباره یاهوم خاک بر سرش شده...هرکاری کردم نشدبرات میل بزنم...
باشه عزیز دیگه نمیرم وبش...

ترانه یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:23 http://faghateshghman.blogfa.com

نمیشه ایمیل بفرستم برات
خیلی نگرانم برای ماکان...برات کامنت گذاشت یا نه؟ چی میگه مهدیه؟؟الهی بمیرم براش....

ترانه یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:09 http://faghateshghman.blogfa.com

یاهوم بازی در میاره عزیز...برای همین یک در میون اینجا برات کامنت میذارم

ممنونم ازت خواهر گلم...همراهی یات رو هیچ وقت فراموش نمی کنم

ماکان یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 20:38 http://eshghemantarane.blogfa.com/

مرسی که به فکرماهستید . . .
اما ترانهمیخواد اینجوری ادامه بده. .
من دیگهنیام نت خوب میشه ابجی . . .؟؟
آپ نکنم آبجی. . .؟؟
دیشب بهم گفت خواهش میکنم دیگه اس نده . . .حتی یه تک زنگ . . .
به خدا به حرفش گوش میدمو نه اس میدم نه زنگ میزنم . . .اما دیگه چکارکنم ابجی . . .من بمیرم راحت میشه ؟بخدا دیگه کم اوردم بخدا اینهمه امتحان کافیمه دارم عذاب نداشتنشو میکشم . . .اونم اینطوری رفتار میکنه دارم دق مرگ میشم

ترانه دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:08 http://faghateshghman.blogfa.com

مهدیه جون هنوز مسافرتی عزیز؟؟

ترانه دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:54 http://faghateshghman.blogfa.com

سلام مهدیه جان...خوبی؟؟
ایمیلمو چک کردم عزیز..پیامی ازت نبود؟؟
من ایمیلم بد باز میشه..برام همین جا کامنت خصوصی بذار
قربون مهربونیات بشه ترانه

ترانه دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:02 http://faghateshghman.blogfa.com


خدایا... سهم من این بود؟!
دلم در دست او گیر است...
خودم از دست او... دلگیر...
عجب دنیای بی رحمی!
همه دارایی ام این است...
دلم گیر است و دلگیرم!

ترانه دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 20:46 http://faghateshghman.blogfa.com

سلام...
ایمیلم باز نشد...
اخر شب دوباره میام ببینم میتونم بخونمش یا نه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد